معمولاً شكرگزاري كه ما ميگوييم، در ذهن عزيزان ميآيد كه از خداي متعال بايد شكر كرد، در اين شكي نيست و همه نعمتها از اوست. "وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ" (نحل53) هرچه نعمت به هركس كه ميرسد از خداست. و لذا الحمدلله هم كه ميگوييم، يعني همه ستايشها و حمدها براي خداست. حتي از ديگران كه تعريف ميكنيم از خودشان چيزي ندارند و در واقع ستايش خداي متعال است. ولي در روايات ما خيلي پافشاري و تأكيد شده به اينكه اگر كسي بخواهد شاگر واقعي خدا باشد بايد حتماً شكر همه واسطههاي نعمت و كساني كه به او خدمت ميكنند به جا آورد و الا شكرگزار خدا هم نخواهد بود.
تعبير زيبايي در روايات ما از اميرالمؤمنين(ع) هست كه ميفرمايد: "أَشْكَرُكُمْ لِلَّهِ أَشْكَرُكُمْ لِلنَّاس" (كافيج2ص99) چه كسي از همه بيشتر شاكر خداي متعال است. آن كسي كه از همه بيشتر شكرگزار بندگان خدا هست. ما بايد دو بيني را از خودمان دور كنيم. اينكه بگوييم خدا نعوذ بالله يك گوشه و كناري است و مخلوق و بندگانش جدا از خدا هستند، اين حرف اشتباه و غلطي است. خدا در تمام ذرات عالم تجلي دارد. يعني از يك گل و گياه تشكر كني، از خدا تشكر ميكني چون ساخته شدهي خداست. قدرت خداست، علم خداست و حيات خداست. جدا نبيند، "اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْض" (نور35) اين بحث خيلي آرامش دهنده است و هم خيلي آدم را به عبوديت و بندگي و شناخت بالايي ميبرد كه انسان حواسش جمع باشد. يعني جايي نيست كه خدا نباشد، هستي مطلق است. همهجا هست. خدمت به عالم، خدمت به خداست. عشق به عالم، عشق به خداست. عشق به موجودات، عشق به خداست. خدمت به بندگان خدا، خدمت به خداست. اذيت و آزار به بندگان خدا، اذيت و آزار خداست. اين كليد خيلي از معضلات و مشكلات است. اينكه ما مثلاً در آيهي قرآن داريم كه "فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ" (زخرف55) يعني خداي مهربان ميفرمايد: وقتي ما را ناراحت كردند، "فَلَمَّا آسَفُونا انْتَقَمْنا مِنْهُمْ" متأسف كردند، انتقام گرفتيم. سؤال كردند مگر خدا هم متأسف ميشود؟ اصلاً غضب و تأسف دربارهي خدا حالاتي است كه براي مخلوق پيش ميآيد و براي خدا راه ندارد. روايتهاي جالبي داريم كه امام صادق(ع) ميفرمايد: خدا عجل و اعز و اكرم است از اينكه تأسف بخورد، به او ظلم شود، كدروت و ناراحتي در ساحت قدسي او راه پيدا كند. وليكن خدا "خَلَطَنَا بِنَفْسِهِ فَجَعَلَ ظُلْمَنَا ظُلْمَهُ وَ وَلَايَتَنَا وَلَايَتَه" (كافيج1ص146) خداي مهربان برتر و بالاتر از اين است كه مثل آدميزاد خوشحال شود يا متأسف و ناراحت شود. وليكن خداي متعال "خَلَطَنَا بِنَفْسِهِ" در حد اعلي خودش را با ما تركيب كرده است. امامان، چهارده معصوم، تجلي همه اسماء و صفات خدا هستند. خيلفهي كامل خدا هستند، بقيهي موجودات و انسان رتبههاي پايينتر را دارند. "خَلَطَنَا" حد اعلايش براي امامان است. ولي در بقيه هم، ظلم به گل و گياه هم، ظلم به خداست. ظلم به هستي است. شما نوشتار يك بچه را خط بزني و دور بياندازي، بگويي: بد است، به او نسبت دادي. به خط اهانت كردي، ولي در واقع به خطاط اهانت كردهاي. اگر تشكر كني از خطاط تشكر كردهاي. اگر ما ميگوييم: خط زيبا و نقش زيبا، در واقع داريم از آفرينندهاش تشكر ميكنيم. در اصول كافي هست كه "خَلَطَنَا بِنَفْسِهِ" ما را با خودش تركيب كرده است. يعني خلق را از خدا جدا نبينيم. البته انبياء و اوليا در حد اعلي ذوب در خدا هستند، بقيه در حد پايينتر هستند. لذا شكرگزاري از خدا، شكرگزاري از خلقش است. شكرگزاري از خلق، شكرگزاري از خداي متعال است.
روايت داريم "أَشَدُّكُمْ حُبّاً لِلَّهِ أَشَدُّكُمْ حُبّاً لِلنَّاسِ" (مستدركج12ص358) چه كسي خدا را خيلي دوست دارد. آن كسي كه بندههاي خدا را هم خيلي دوست دارد. مرحوم دولابي ميفرمودند: اگر كسي بگويد: من عاشق خدا هستم ولي بندگانش را دوست ندارم. اين امكان ندارد، يعني نمي شود جدا كرد. البته ما بايد از بندههاي بد به خاطر صفات بد و اعمال زشت، از آنها تبّري بجوييم كه به ما سرايت نكند. اگر ما بوي بد احساس كنيم، جلوي بينيمان را ميگيريم. ولي آنچه خدا خلق كرده، نسبت به خدا دارد، از باب نسبت به خدا نمي توانيم بد باشيم. اينكه خدا با قدرتش اين را خلق و ايجاد كرده است، نميتوانيم ذاتش را نهي كنيم و انكار كنيم. لذا اين حديث خيلي مهم است.
ادامه دارد...
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0